تفسیر امام علیه السّلام [تفسیر امام حسن عسگرى] روایتى در فضیلت ماه شعبان و روز اول آن ذکر شده، که فواید بسیارى در آن درج شده است، و شیخ ما ثقة الاسلام نورى (نورّ اللّه مقرده) آن روایت را ترجمه کرده و در پایان کتاب «کلمه طیّبه» آورده، ولى چون آن روایت طولانى است، و مقام را گنجایش نوشتن تمام آن نیست، خلاصه آن را در اینجا ذکر میکنم: حاصل روایت این که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در روز اول شعبان به جماعتى برخورد که در مسجد نشسته بودند، و درباره قدر و امثال آن گفتگو میکردند تا آنکه لجاجت و جدالشان، و فریاد و صدایشان سخت بلند شد، حضرت ایستاد و بر آنها سلام کرد، پاسخ سلام را دادند، و به احترام حضرت از جاى برخاستند و درخواست کردند کنا آنان بنشیند، ایشان توجّهى به دعوت آنان نکردند و در همان حالت ایستاده فرمودند: اى گروهى که سخن میگویید در مسئله ای که سودى نمیرساند، آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است، که آنان را از هراس ساکت نموده بى آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر مى آورند، زبانهای شان شکسته و دلهای شان از جا کنده میشود، و عقولشان از سر میرود، و دچار بهت و حیرت میگردند، این همه به خاطر بلنداى عزت و شوکت و بزرگداشت خداست! هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهاى پاکیزه به سوى خدا رو میکنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب میآورند، درحالیکه از تقصیر و کوتاهى پا کند، اینان براى خدا به کردار اندک راضى نمیشوند، و عمل زیاد را براى او بسیار نمیشمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغولند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگرى، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند، اى گروه تازه کاران شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قدر» ساکت ترین ایشانند در سخن از آن، و نادان ترین مردم به «قدر» سخن گوترین آنانند نسبت به آن، اى تازه کارها امروز غرّه شعبان کریم است] به آغاز پیشانى گویند غره] ، پرودگار آن را شعبان نامیده به خاطر انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان درهاى حسنات را باز کرده، و قصرها و خیراتش را به شما جلوه داد به قیمتى ارزان و کارهایى آسان، پس در مقام خرید برآیید، ابلیس دور از رحمت خدا شاخه هاى شرور و بلاهاى خود را براى شما آراسته و شما پیوسته در گمراهى و سرکشى میکوشید و به شاخه هاى ابلیس تمسّک مى جویید، و از شاخه هاى خیرات که درهایش برای شما باز شده روى می گردانید، و این غرّه ماه شعبان است، و شاخه هاى خیراتش عبارت است از: نماز، روزه، زکات، امر به معروف، نهى از منکر، نیکى به پدر و مادر و خویشان و همسایگان، ایجاد صلح و صفا بین مردم، صدقه دادن به فقرا و مساکین، در چیزى که مسئولیّتش از شما برداشته شده، به خود زحمت و مشقّت میدهید و آن مسأله قضا و قدر است، و خود را در سختى مى اندازید در چیزیکه از ژرف اندیشى و تحقیق در آن نهى شده اید، و آن کشف اسرار الهى است، که هرکه از آنها تفتیش کند از تباه شدگان است.

بدانید که اگر شما بر آنچه پرودگار برای مطیعان از بندگانش در امروز آماده نموده آگاه شوید، هرآینه خود را از آنچه بدان پرداختید [بحث در قضاوقدر] بازخواهید داشت، و در آنچه به آن فرمان دادند وارد خواهید شد.
گفتند: یا امیر المؤمنین آنچه را خدا در این روز براى مطیعان خود مهیّا نموده چیست؟ حضرت داستان آن لشگرى را که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله براى جهاد با کافران فرستاده بود، و سپاه دشمن به هنگام شب بر آنها شبیخون زدند را نقل کرد و فرمود: شبى تاریک و فرورفته در سیاهى بود، مسلمانان در خواب، و کسى از آنان جز زید بن حارث و عبد اللّه بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقرى بیدار نبود، هریک از آنان در جانبى از لشگر مشغول نماز و خواندن دعا بود، دشمنان با شبیخون خویش در آن شب تاریخ، مسلمانان را آماج تیرهاى خود ساختند و مسلمانان به خاطر سیاهى شب، از دیدن دشمنان عاجز بودند، و راهى براى حفظ خویش نداشند، به این خاطر نزدیک بود هلاک شوند، ناگهان از دهان این چند نفر انوارى درخشید، که اردوگاه را روشن ساخت، و باعث قوّت دل و دلیرى مسلمانان شد، پس شمشیر کشیده و همه دشمنان را کشته و زخمى و اسیر نمودند، پس از بازگشت از جهاد داستان خود را براى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نقل کردند، حضرت فرمود: این انوار به خاطر اعمال برادران شما در آغاز ماه شعبان است، پس حضرت یک یک آن اعمال را نقل کردند تا آنکه فرمودند: چون روز اوّل شعبان میرسد، ابلیس سپاه خویش را در اطراف زمین و کرانه هاى آن پراکنده میکند و به ایشان مى گوید: امروز در کشاندن بعضى از بندگان خدا به سوى خود بکوشید، و خدا (عزّ و جلّ) فرشتگان را در اطراف و آفاق زمین پراکنده میکند و به آنان مى فرماید: بندگانم را به راستى و درستی نگاه دارید، و آنان را ارشاد کنید، همه بندگانم سعاتمند مى شوند، جز آن که از قبول حق امتناع ورزد و به راه سرکشى رود، که او در شمار حزب ابلیس و سپاهیان او محسوب میشود.
چون روز اوّل ماه شعبان شود، خدا (عزّ و جلّ) به باز شدن درهاى بهشت امر میکند، پس باز میشوند، و به درخت طوبى [درختى است در بهشت] فرمان میدهد تا شاخه هاى خود را دنیا نزدیک کند، آنگاه منادى پروردگار (عزّ و جلّ) ندا سر می دهد: اى بندگان خدا این شاخه هاى درخت طوبى است، پس به آن درآویزید، که شما را به سوى بهشت برافروزد، و این شاخه هاى دخت زقّوم است [درختى است از درختان دوزخ که در سوره مبارکه واقعه از آن یاد شده است] از آن دورى کنید تا شما را به جانب دوزخ نبرد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود: سوگند به آن که مرا به راستى مبعوث به رسالت نمود، هرکه در این روز درى از خیر و نیکى را فراگیرد، به تحقیق به شاخه اى از شاخه هاى درخت طوبى در آویخته که او را به سوى بهشت می کشاند، و هرکه در امروز دری از شرّ و بدى را فراگیرد، به یقین به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم درآویخته که او را کشاننده به سوى آتش است، سپس رسول خدا صلى اللّه علیه و آله اعمالى که هریک باعث درآویخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى طوبى است به این صورت بیان فرمودند: امروز هرکس براى خدا نماز مستحبى بجا آورد، و هرکه در این روز روزه بدارد، و هرکه میان زنى با همسرش، یا پدرى با فرزندش، یا خویشاوندان، یا زن و شوهر بیگانه اى صلح دهد، و کسى که تخفیف دهد پریشانى را، از طلبى که از او دارد، یا از طلبش از عهده مدیون بکاهد، و کسی که در حساب خود نظر کند، و قرض کهنه اى را بر عهده خود ببیند، که طلبکارش از به دست آوردنش مأیوس شده، پس آن را به صاحبش برگداند، و کسى که یتیمى را سرپرستى نماید، و کسى که سفیهى را از ضربه زدن به آبرو و عرض مؤمنى بازدارد، و کسى که قرآن یا بخشى از آن را بخواند، و کسى که خدا را یاد کند، و نعمت هایش را بر شمارد، و اقدام به شکر نماید، و کسی که از بیمارى عیادت کند، و کسى که به پدر و مادر یا یکى از آنها نیکى ورزد، و آن که پیش از رسیدن روز اوّل شعبان پدر و مادر خویش را به خشم آورده بود و در این روز خشنودشان ساخت، و هرکه جنازه اى را تشییع کند، و هرکه در این روز مصیبت زده اى را تسلّى بخشد، و هرکس در این روز چیزى از ابواب خیر را بجا آورد از آویختگان به درخت طوبى است.
سپس رسول خدا (ص) فرمودند: سوگند به آن که مرا به راستى به رسالت برانگیخت هرکس در این روز درى از شرّ و گناه را فرا گیرد، به تحقیق به شاخه اى از شاخه هاى درخت زقّوم درآویخته، و آن شاخه کشاننده اوست به سوى آتش، آنگاه اعمالى که هریک باعث درآویخته شدن به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است را به این صورت بیان فرمودند: سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى فرستاد، هرکس در این روز نسبت به نماز واجب خود کوتاهى کند، و آن را تباه نماید، و هرکس فقیرى درمانده نز او آید، که بدى حالش را مى داند، و بدون اینکه ضررى متوجه وى گردد، قدرت بر تغییر حال او را دارد، و کس دیگرى هم نیست که به جاى او، مشکل فقیر را حل کند، پس فقیر را به حال خود خود واگذارد، و دست او را نگیرد، تا از بین رفته و هلاک گردد، و کسی که خطاکارى از او عذرخواهى کند، پس عذر او را نپذیرد، علاوه بر این بیش از اندازه اى که بدى کرده، او را عقوبت نماید، و کسیکه جدایى اندازد میان شوهرى با همسرش، یا پدری با فرزندش، یا برادرى با برادرش، یا خویشى با خویشش، یا میان دو همسایه، یا میان دو رفیق، یا دو خواهر، و کسى که بر انسان تنگدستى سخت بگیرد، درحالى که تنگدستى او را می داند، پس بر خشم و بلاى او بیفزاید، و کسیکه مدیون باشد و آن را بر صاحبش انکار کند، و بر او ستم ورزد تا دین او را باطل نماید، و آن که بر یتیمى جفا کند، و به او آزار رساند، و مال او را تباه کند، و کسی که به آبرو و عرض برادر مؤمنى هجوم برد و مردم را هم بر آن وا دارد، و کسیکه آوازه خوانى کند، به صورتی که مردم را در آن آوازه خوانى بر انجام گناه تحریک کند.

و کسی که کارهاى زشت و قبیح خود را در جنگها، و انواع ستم خود را بر بندگان خدا بر شمارد، و به آن اعمال افتخار نماید، و کسیکه همسایه اش بیمار شده، و به جهت سبک شمردن ش.
ن او، از او عیادت نکرده، و آن که همسایه اش مرده و به خاطر خوار بودن آن مرده در نظرش جنازه اش را تشییع نکرده، و آن که از تسلیت مصیبت زده اعراض کند، و به وى از روى حقارت و پستى جفا کند، و کسى که عاق کند پدر و مادر خود، یا یکى از آن دو را، و کسیکه پیش از شعبان ایشان را عاق کرده بود، و در شعبان ایشان را خشنود نساخت، و حال آنکه قدرت بر آن را داشت و همچنین هرکس کارى از سایر اقسام شهر را انجام دهد، آویخته به شاخه اى از شاخه هاى زقّوم است، و سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى برگزید که در آویختگان به شاخه هاى درخت طوبى با آن شاخه ها به سوى بهشت بلند میشوند.
آنگاه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله اندکى نظر خود را به جانب آسمان بلند کرد، و میخندید و مسرور بود، سپس نظر مبارک را به سوى زمین به زیر انداخت، پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارک عبوس گشت، آنگاه رو به اصحاب خود کرد و فرمود: سوگند به آن که محمّد را به راستى به پیامبرى برگزید به تحقیق دیدم درخت طوبى را که بلند میشد، و بلند مى کرد آنان را که به او درآویخته بودند به سوى بهشت، و دیدم از ایشان را که درآویخته بودند به یک شاخه از آن، و بعضى به دو شاخه، یا به چند شاخه، برحسب پاى بندیشان بر طاعات.
و هرآینه زید به حارثه را می بینم که در آویخته به بیشتر شاخه هاى آن و آن شاخه ها بلند می کنند او را به اعلا علیّین [بالاترین مرتبه] بهشت، از این جهت خندیدم و خوشحال شدم، آنگاه به سوى زمین نگاه کردم و سوگند به آن که مرا به راستى به پیامبرى برانگیخت درخت زقّوم را دیدم که به پایین میرفت شاخه هاى آن، و درآویختگان به خود را به سوى دوزخ پایین مى برد.
و دیم گروهى از ایشان را درآویخته به شاخه اى، و گروهى به دو شاخه یا چند شاخه بر حسب پافشاریشان بر گناهان.
و هرآینه بعضى از منافقان را می بینم، که به بیشتر شاخه هاى آن درآویخته اند، و آن شاخه ها او را به اسفل درکات [پایین ترین مهلکه ها] فرو مى برند، از این جهت روى دهم کشیدم، و پیشانى ام گرفت