و در تفسیر عیاشى از امام باقر علیه السلام روایت شده که در ذیل جمله : (و لم یصروا على ما فعلوا...) فرمود: اصرار به این معنا است که گنه کار گناهى مرتکب شود، نه از خدا طلب آمرزش کند، و نه نفس خود را (ملامت نموده ) وادار به توبه سازد، این است معناى اصرار

و در تفسیر الدرالمنثور است که احمد از ابى سعید خدرى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) روایت کرده که گفت : رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) فرمود: ابلیس به خداى عزوجل عرضه داشت : به عزتت سوگند که تا هستم نسل آدم را مادام که جان در بدن دارند گمراه مى کنم، خداى عزوجل فرمود: به عزتم سوگند که همواره آنها را مادام که از من مغفرت بخواهند مى آمرزم.


عمل صالح هم برای قبولی توبه نیاز است
 نیز فرموده : (و من یعمل سوءا او یظلم نفسه ثم یستغفر اللّه یجد اللّه غفورا رحیما)، این نمونه اى است از آیاتى که خداى تعالى در آن امر به استغفار فرموده، البته (در آیاتى دیگر) استغفار را مشروط به توبه و دل کندن از گناه کرده، از آیه زیر هم مى توان شرطى دیگر را استفاده کرد، و آن عمل صالح است چون مى فرماید: (الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه ).
پس معلوم مى شود بدون توبه و عمل صالح استغفار به سوى خدا بالا نمى رود.


و در کتاب مجالس از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده : وقتى آیه : (و الّذین اذا فعلوا فاحشه...)نازل شد، ابلیس بر بالاى یکى از کوه هاى مکه رفت، که نامش را ثور مى گویند، و با بلندترین فریاد عفریت هاى (شاگردان ) خود را صدا کرد، که همه دورش جمع شدند و گفتند: براى چه ما را خوانده اى اى بزرگ ما؟ گفت : این آیه نازل شده : خواستم ببینم کدام یک از شما حریف خنثى کردن آن هستید عفریتى از شیطانها بر خاست و به ابلیس گفت :
من حریف آن هستم و... آن را خنثى مى کنم، ابلیس گفت : نه تو حریف نیستى، دیگرى بر خاست و سخنى نظیر او گفت، ابلیس به او نیز گفت که : تو هم حریف آن نیستى،تا آنکه (شخصى به نام ) وسواس خناس بر خاست و گفت : من حریف آنم، پرسید از چه راه ؟ گفت : من به فرزندان آدم وعده مى دهم، و تشنه گناهان مى کنم تا مرتکب شوند، و بعد از ارتکاب توبه و استغفار را از یادشان مى برم، ابلیس گفت : حقا که تو حریفى و او را ماءمور به خنثى کردن اثر این آیه کرد، که تا روز قیامت به این کار بپردازد