💠تصمیم هوشمندانه
او در بازار می گشت و مردم او را دست می انداختند.
دو سکه به او نشان می دادند که یکی طلا بود و یکی نقره، اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد.
👋تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار . اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند.
👈پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم .
👌اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند .